جستجو
-
۱تصویر
عریضه حاجی حسین علی سقط فروش درباره طلب مهریه و نفقه دخترش، ۱۳۳۳ ق
عریضه حاجی حسین علی سقط فروش به حجة الاسلام آیت الله محمد علی الحسینی در مورد هشتاد تومان مهریه و سه سال مخارج نفقه و کسوه دخترش که بنا بر مصالحهای به پدرش انتقال داده و از ابراهیم، همسر دخترش طلب دارد. در حاشیه، پاسخ مخاطب عریضه آمده مبنی بر اینکه ابراهیم بدهی را نپرداخته و از بابت حکم شرعی چنانچه زوجه بخواهد باید به قانون شرع نفقه و کسوه، والد او را طلاق بگوید.
-
۱تصویر
وکالت از همسر لطفعلی، ۱۳۳۳ ق
عریضه حاج میرزا عبدالله درباره وکالت از همسر حاجی لطفعلی زارع و گرفتن دویست و سی و سه تومان بابت میراث وی از حاج مسعودالدوله؛ شکایت مسعودالدوله؛ حکم عدلیه مبنی بر گرفتن وجه از همسر حاجی لطفعلی و پس دادن آن به مسعود الدوله؛ شکایت وکیل همسر حاجی لطفعلی و مهلت گرفتن او از عدلیه؛ آمدن ژاندارم درب خانه نویسنده؛ و درخواست وی برای رعایت عدالت و دادن مهلت به او
-
۲تصویر
عریضه میرزا باقر درباره مرگ همسر و فرزندش، ۱۳۳۸ ق
عریضه میرزا باقر، از سوارهای مرکزی مالیه کرمان که سال گذشته برای وصول وجه دولت به جیرفت رفته است و همسر و دو فرزندش در حتکن مانده بودند. در نبودن او میرزا محمد علی سربانانی، همسر و اثاثالبیت (سوای یک دیگ وقفی) را به خانه خود برده است. بعد از چند روز همسر میرزا باقر فوت کرده است. بعد دو طفل او را در خرجین کرده و به حتکن فرستادهاند و یکی از آنها ابدا میل به شیر خوردن نداشته و هشت روز بعد فوت کرده است. میرزا باقر خواستار احقاق حق خود شده است.
-
۱تصویر
پیش نویس عریضه برای گرفتن مهر و نفقه، ۱۳۳۷ ق
پیش نویس عریضه سهام الشریعه، وکیل دختر حاجی میرزا محمد حسن، به محکمه بدایت مبنی بر مطالبه هزار تومان مهریه و مبلغی به عنوان مخارج نفقه و کسوه، قبل از به سفر رفتن میرزا عبدالحسین خان
-
۱تصویر
عریضه همسر حیدر خان به شجاع الدوله، ۱۳۳۲ ق
عریضه همسر حیدر خان سرابی به شجاع الدوله و شکایت از حیدر خان که هشت سال قبل با او ازدواج کرده ولی هفت سال است به سراب رفته و نه خودش میاید و نه مخارج میدهد، این که چند ماه قبل نیز در همین مورد عریضه داده و با وجود دستور شجاع الدوله به حاجی امیر تومان سرابی هنوز هیچ اقدامی نشده است. از شجاع الدوله می خواهد که مقرر فرماید یا حیدرخان او را به سراب ببرد، یا کسوه و نفقه هفت ساله اش را بدهد، و یا او را طلاق بدهد. در حاشیه، شجاع الدوله به اسمعیل خان امیرتومان دستور داده تا دو روز دیگر آسایش این زن را برقرار کند.
-
۱تصویر
تلگراف بزرگان ایل کلهر، ۱۲۹۹ ش
تلگراف تعدادی از بزرگان ایل کلهر در شکایت از وضعیت خود پس ازآمدن امیر اعظم، این که او چهارصد تومان از رعیت گرفته و تلگرافات جعلی مخابره می کند و کدخدایان یک ماه است زنجیر و شکنجه میشوند. سران نیز برای اعتراض در دیوانخانه کرمانشاه متحصن شدهاند و همسران و فرزندانشان در بیابان متواری هستند. ذکر این که اگر آنان را از ایرانیت و اسلامیت خارج میدانند خانوادههایشان را به آنان داده تا به ممالک خارجه پناهنده شوند.
-
۱تصویر
عریضه برای وصول اموال، ۱۳۳۵ ق
عریضه آقا بزرگ خراز، پسر کربلایی محمود خراز، به حجةالاسلام آقا سید علی، مبنی بر درخواست احضار شهودی که اطلاع دارند لیست تنخواهی که در سند آمده و متعلق به آقا بزرگ خراز است، نزد همسرش دختر حاجی میرزا بابا است ولی همسرش انکار میکند؛ نام این زنان در حاشیه سند آمده که احتمالا جزء شاهدان بودهاند: خانم عصمت (همسر میرزا محمد باقر)، رباب سلطان (دختر محمد ابراهیم [ناخوانا] شیرازی)، خانم عذرا، و خانم حوفی (همسر میرزا محمد جعفر خان). پاسخ مخاطب نیز در حاشیه سند آمده است.
-
۱۲تصویر
عریضه همسران ناصرالدین شاه، ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۵ ق
مکاتبات شامل عریضههایی از سوی عزیزالسلطنه [احتمالا خواهر ناصرالدین شاه] و محبوب السلطنه، فاطمه سلطان خانم، و فرنگیس خانم، همسران ناصرالدین شاه، درباره حقوق پرداخت نشده آنها که به خرج گیلان منظور بوده و شکایت از مکرم الدوله حاکم وقت؛ همراه با نامههایی از مکرم الدوله، وزارت مالیه، وزارت داخله، و خزانه داری کل
-
۱تصویر
عریضه درباره یک سرقت، ۱۳۲۸ ق
عریضه کربلایی عبدالمحمد کردستانی به وزارت داخله در شرح سرقت یک صد و پنجاه تومان اسباب و مخلفه از خانهاش زمانی که مشغول آمادگی برای عزاداری همسر فوت شدهاش بوده، ردگیری خانهای که اموال مسروقه را به آنجا بردهاند و مظنون بودن به عزیز نام، یکی از چهار نفر ساکنین آن خانه، که ادعا می کند تبعه عثمانی است ولی در واقع رعیت قریه رشه ده مریوان در کردستان بوده و شکایت نویسنده از مجرب الدوله، کارگذار، که او را مرخص کرده است.
-
۵تصویر
عریضههای خورشید خانم، ۱۳۲۵ ق
عریضههای خورشید خانم، دختر آقا رضا، از بارفروش به مخبرالسلطنه، وزیر عدلیه، در تهران، و شرح این که بعد از فوت پدر و مادرش، زمانی که سه سال داشته، عمویش، عباسقلی خان، او را به خاطر ارث پدریاش، که بیش از پنجاه هزار تومان از قبیل املاک و اموال و نقدینه بوده، نزد خود آورده و تا ده سال از او نگهداری کرده و بعد او را به عقد نوه پسری خود، پسر اعتماد دیوان، درآورده است. خورشید خانم که از ترس راضی به این ازدواج شده و چندین سال شب و روز گریه میکرده است. اعتماد دیوان از بابت ارث پدر خورشید خانم تا حال چیزی به او پرداخت نکرده است به این بهانه که او همسر پسرش است. خورشید خانم قصد دارد طلاق بگیرد و...